رایگان
سفر شگفتانگیز مرتاضی که در گنجۀ ایکیا گیر کرده بود
در این رمان به راستی شگفتانگیز، مرتاض هندی وارد پاریس میشود تا از فروشگاه ‘ایکیا’ تخت میخدار بخرد. از موقعیتی غریب به موقعیت ِ غریب دیگری میرود، به شکلهای غیرقابل پیشبینی به جاهای جهان سفر میکند و آدمهای گوناگون میبیند و از جمله با زن ِ زندگیش آشنا میشود. این رمان ِ همین زمانه است، با طنز صمیمی ِ شاداب و جوان نوشته شده است، در عین حال که به مسایل زمانه نیز میپردازد، شوخ اما نه شیطنتآمیز. نو!
[…]
سال 2013 رمان ‘سفر شگفتانگیز مرتاضی که در گنجهی ایکیا گیر کرده بود’ از رومن پورتولا جلب توجه کرد. رمانی که شباهت زیادی به رمان ‘سنتی’ فرانسه ندارد. داستان غریب مرتاضی که سوار هواپیما شده و به پاریس میآید تا از فروشگاه ایکیا تخت میخدار نو بخرد. در فروشگاه میماند و بعد در گنجهای گیر میکند که میخواهند به انگلستان بفرستند.
در همان کامیون تعدادی پناهجوی سودانی پنهان شدهاند که او را از داخل گنجه نجات میدهند و بعد لو میروند و پلیس آنان را با هواپیما به بارسلون برمیگرداند. مرتاض عاشق میشود، در قسمت بار هواپیما پنهان میشود و پس از پرواز سالم به مقصد میرسد، با هنرپیشهی فرانسوی آشنا میشود که او را تشویق میکند به نوشتن، پیشپول هنگفتی دریافت میکند برای نوشتن رمان، به مصر میرود و سرانجام تبدیل میشود به آدمی کاملن متفاوت از آنکه بوده است.
رومن پورتولا ‘ستوان پلیس’ است که با امور بیگانگان/پناهجویان سر و کار دارد. خود گفته است که کتاب را در مترو و در راه رفت و برگشت به محل کارش – در تلفن همراه- نوشته است. بخشهای جدا و هر بار چرخشی در داستان. سالهاست که مینویسد. ماهی یک کتاب. ‘سفر شگفتانگیز مرتاضی که …’ نخستین کتابی است که منتشر کرده است.
این رمان در زمان کوتاهی به بیست و شش زبان ترجمه شده است. رمانی اجتماعی که به سرگذشت پناهجویان افریقایی در گریز با قایقهای کهنه و شکسته و مهاجران غیرقانونی پرداخته است. با طنزی شیرین و آسان و بازی زبانی جوانان ِ امروزین، به ویژه نام شخصیتها، مثل مرتاض که Ajatashatru Lavash Patel نام دارد (به زبان فرانسه، انگار بگویی: آن پیچ فولادی را قورت داده بودی). رویدادهای محال به شکلی قابل باور روایت شدهاند. روایت سرعت غریبی دارد و یک نفس میتوان خواند.
رومن پورتولا بی تردید نویسندگان کمدی فرانسه چون پیر کارله دو شامبلن دو ماریوو، پیر-آگوستن کارون دو بومارشه و آلفرد دو موسه را میشناسد، زیرا همچون آنان داستانی پرداخته است با هدف و معنا. ‘مرتاض سفر نُه روزهی بی نظیری پشت سر گذاشته بود’، تا به این برسد که ‘سفری درونی برای درک اینکه زمانی میتوانی آدم دیگری بشوی که بدانی چیزهای دیگری در جاهای دیگر وجود دارد’. مرتاض از روستایی در هند تا زمان سفر، درست مثل همهی ما، نگاه ِ محدودی داشت تا نوک بینی، یا خیلی پیشتر تا ناف. جهان را که کشف میکند، میتواند فراسوی مرزها را نیز ببیند و پی میبرد چه خوشبخت است. پیشپول برای نوشتن رمان را خرج پناهجویان واقعی ِ سودانی میکند تا بتوانند زندگی انسانی داشته باشند. احساس خوبی دارد که ‘چون ابری سبکبال’ او را ‘به اوج آسمان’ میبرد.
طنز رومن پورتولا تفاوت بسیار دارد با طنز نویسندگان ِ فرانسوی، با همهی جذابیتهاش. طنز و سرعت نثر او بیشتر به کارهای همینگوی و فیلیپ راث نزدیک است.
ادبیات ساده، شیرین، بیادعا، پرهیجان با نگاه به پیرامون و جهان.
دربارهی رمان:
مجلهی فیگارو:
’این نخستین رمان منتشر شدهی نویسنده، ساده دل (ولتر) این زمانه است. افسانه است، لودگی است، و هم طنزی قوی دربارهی جهان مدرن، که در حال خواندن به صدای بلند میتوان خندید.’
لاکروا (La Croix):
’داستان پورتولا طنز است و محال، و همزمان عمیقتر و جدیتر از آنی که در نگاه نخست انتظار داری.’
له پوآن (Le Point):
’این حماسهی شاد و شیطنتآمیز و شاعرانه، کمدی دیوانهوار تابناپذیر است، فکاههای غنی دربارهی جهان امروز و انسانها و با پرداخت جسورانهی افسانه، همراه با پند و نتیجه.’
نوول ابزرواتور:
’رومن پورتولا را باید ستود، زیرا جسارت این را داشته که نخستین رماناش را طوری بنویسد که از خنده رودهبر بشوی. سرگردانیهای این کتاب تو را یاد مونتی پایتون میاندازد با احساس قوی طنز. پورتولا را بخوان و بگذار دیگران هم بخوانند.’
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.