• 0 آیتم -
    • سبد خرید شما خالی است

مانس اشپربر

""

۱۹۰۵–۱۹۸۴ رمان‌نویس اتریشی- فرانسوی. مانس اشپربر روانشناس فردی و شاگرد آلفرد آدلر، همعصر ژان پل سارتر، دوست آلبر کامو و برتولت برشت بود. فیلسوف و نویسنده سوسیالیست آلمانی گوستاو لاندائر که سال ۱۹۱۹ در مونیخ به قتل رسید، همچنین تاریخدانانی چون یاکوب بورگهارد و بندیتو کروچه و نیز فیزیکدانی به نام الکساندر وایس‌برگ که وی را با انقلابیون آشنا کرد، در زندگی‌اش نقش زیادی داشتند. خودش می‌گوید بدون وجود آن‌ها طور دیگری می‌اندیشیدم. مانس اشپربر این روانشناس فردی گرچه عقاید فروید در مورد مرگ و عقده ادیپ را نمی‌پذیرفت اما «اندوه پروری» فروید را پذیرفته بود. اندوه را در راه مفید به کار می‌برد و از فاجعه و رنج به یأس نمی‌رسید. با فاشیسم و هر نوع دیگر جباریت میانه‌ای نداشت و از همین رو در زندگی سختی‌های زیادی کشید. بارها دستگیر شد و با شکنجه و اردوگاه کار اجباری دست به گریبان بود. مانس اشپربر یکی از دوستان میلان گور کیچ(رهبر حزب کمونیست یوگسلاوی) نیز بود که زمان استالین به مسکو احضارش کردند و دیگر برنگشت. وقتی شنید میلان گور کیچ نیز در تصفیه‌های استالینی تیرباران شده، پریشانی‌اش به اوج رسید. به وی گفته بود نرو. نرو مسکو، ولی میلان گور کیج پاسخ داده بود: «اگر نروم جار می‌زنند فلانی خائن است… مأمور پلیس و آژان وال استریت است و این تبلیغات ضربه وحشتناکی به حزب ما خواهد زد… بسیاری از رفقای خوب ما، سرشکسته و نومید خواهند شد و حزب را ترک خواهند کرد…» مانس اشپربر گرچه می‌گفت تنها از یک در می‌توان انقلاب را ترک گفت، دری که به هیچی باز می‌شود، اما در عمل همچون آرتور کستلر و آندره مالرو و اینیاتسیو سیلونه... بیرون رفت اما به وادی هیچی نیفتاد و عدالت‌خواه ماند. عدالت‌خواهی‌اش از رویدادهای ناعادلانه‌ای که براو و دوستانش گذشت، مایه می‌گرفت.

کتاب های نویسنده

قطره اشکی در اقیانوس

رایگان

قطره اشکی در اقيانوس رمانی سه جلدی است که در ايران در دو جلد منتشر شد. کتاب در قالب داستان، فعاليت و زندگی آن دسته از روشنفکران چپ اروپايی را روايت می کند که در اواخر دهه سی ميلادی و نيز در طی جنگ جهانی دوم از احزاب کمونيست استالينيستی طرفدار شوروی جدا يا اخراج می شدند اما اغلب هنوز به سوسياليسم اعتقاد داشتند و می کوشيدند در شرايط بسيار دشوار سرکوب فاشيسم هيتلری از يک طرف و اختناق استالينيستی حاکم بر جنبش سوسياليستی از طرف ديگر به فعاليت مستقل ادامه بدهند. اما به گفته اشپربر: «نويسنده نيز چون بسياری از نويسندگان متقدم تنها يک چيز برای عرضه به خوانندگانش دارد، شريک کردن شان در تنهايي خود. شايد تنها شکل اشتراک اين باشد که کسانی به سوی يکديگر راه می يابند که از سرچشمه ای يکسان شهامت می گيرند، بی آنکه در اوهام زندگی کنند.»
اين کتاب در بهمن 1362، توسط نشر نو، در ايران منتشر شد و فقط چند روز پس از درگذشت اشپربر در اول فوريه 1984 در کتابفروشی ها عرضه شد. آن روز روشنک داريوش با افروختن شمع و گذاشتن چند شاخه گل در گلدان در کنار اولين نسخه ها از برگردان فارسی قطره اشکی در اقيانوس به ياد اشپربر اشک در خانه چشم نهان کرد. مدتها بود که با اشپربر نامه نگاری می کرد و اشپربر سخت تحت تأثير نامه های او قرار گرفته بود تا آنجا که همسرش ينکا در مصاحبه ای راديويی به مناسبت اولين سالگرد درگذشت او گفت: «بيش از هر چيز مکاتباتش با دختر دانشجوی ايرانی جوانی به نام روشنک داريوش او را تکان می داد که از آلمان به وطنش بازگشت و هزار صفحه قطره اشک را ترجمه کرد تا زنده بماند.»
بي اغراق بايد گفت که اين کتاب تأثيری گسترده بر روشنفکران و به ويژه روشنفکران سياسی جامعه ما داشت که سال ها مبارزه عليه رژيم شاه و سپس دوران پس از انقلاب را پشت سر گذاشته بودند… تا سال ها بعد با کسانی روبه رو می شديم _ و هنوز نيز می شويم _ که می گفتند با خواندن قطره اشکی در اقيانوس اميد از دست رفته خود در آن سال ها را بازيافته بودند و تأثير آن بر زندگی خود و دوستانشان سخن می گفتند.