• 0 آیتم -
    • سبد خرید شما خالی است

رایگان

جشن جایی دیگر

لینک سفارش خرید
از پیشگفتار کتاب:
یادداشت نویسنده
در این مجموعه داستان‌هایی به صورت “مقامه-داستان” آمده که توضیحی در این باره در اینجا بایسته است. این داستان‌ها، یا بهتر است بگوییم این مقامه- داستان‌ها، ترکیبی است از صورت داستان کوتاه مدرن با مقامه که گونه یا ژانری از روایت در ادب کلاسیک فارسی و عربی بوده است. در خلال این داستان‌ها اشاراتی به ویژگی‌های مقامه شده است، با این حال برای آشنایی بیشتر خواننده در اینجا شرحی مختصر درباره پیشینه و ويژگی‌های فنی این “ژانر” یا گونه‌ی روایی می‌آوریم.
چنانکه گفته‌اند، مقامه (جمع: مقامات) از “متفرعات فن قصص” است و هرچند در باره خاستگاه و صورت‌های آغازین مقامه در ادبیات عرب اختلاف نظر هست، اما تاریخ‌نگاران ادبی ابداع مقامه را آنگونه که ما امروز آن را به صورت نوعی قصه یا روایت می‌شناسیم، در قرن چهارم هجری، به بدیع الزمان همدانی نسبت داده‌اند که کتاب مقامات او اکنون در دست و مشهور است. در ادبیات فارسی و به زبان فارسی نخستین کسی که مقامه نوشت قاضی حمید الدین ابوبکر عمربن محمود بلخی در سده‌ی ششم هجری بود که کتابی از او با نام ” مقامات حمیدی” در دست است. حمیدی در تالیف مقامات خود از سبک و سیاق بدیع‌الزمان همدانی و پس از او از مقامات حریری (تالیف قاسم بن علی حریری ۵۱۶ ه.ق) تاثیر گرفته بود، اما برخلاف آن دو، مقامات خود را به فارسی نوشته است. حمیدی در سرآغاز مقامات خود ذکر می‌کند که به این دلیل مقامات خود را به فارسی نوشته تا عوام “اهل عجم” قادر به خواندن سخن او باشند و همچنین به این دلیل که “…سمر را به زبان تازیان دلکش ننماید.” (مقامات حمیدی، تصحیح علی اکبر ابرقویی، اصفهان:تایید، ۱۳۴۴، ص ۵). مقامه و اسلوب آن در نثر سده‌های بعد تاثیر گذاشت. سعدی در گلستان به قالب مقامه و نثر آمیخته با نظم آن نظر داشته است و دست کم دو حکایت از گلستان (پسر مشت زن و جدال سعدی با مدعی) را می‌توان دو نمونه کامل از مقامه اما به شیوه‌ی سعدی دانست. این قالب ادبی در دست توانای سعدی تغییراتی کرده و او در کاربست مقامه در گلستان ابداعاتی را در آن وارد کرده است. به این ابداعات سعدی نگارنده در جایی دیگر (حدیث غربت سعدی ، نشر مرکز، ۱۳۸۸) پرداخته‌ام.
درباره واژه‌ی مقامه و ریشه‌ و معنای آن به کوتاه سخن می‌توان گفت که مقامه به معنای جای ایستادن است و در مجلس موعظه کردن و در اصطلاح به نوعی خطبه و مجلس خوانی گفته می شده است. مقامه بدین معنا هم به خطابه‌های شاعران و سخنوران در دربار خلفا برمی‌گردد و هم به کلمات موزون و مقفایی که گدایان دوره گرد در کوچه و بازار بر زبان می‌آوردند. محمد تقی بهار در سبک شناسی مقامه را برگرفته از واژه فارسی ” گاثه” یا ” گاه” (گاه سرایش و خواندن) می‌داند. “مقام” هم اکنون هم از واژگان موسیقی ایرانی است و به موسیقی عربی و ترکی نیز راه یافته است.در ادبیات اروپایی ژانر داستانی “پیکارسک” picaresque را در اشکال آغازینش، ملهم از مقامه دانسته‌اند که در اندلس در سده شانزدهم نویسندگان اسپانیایی از رهگذر ادب اعراب مغربی با آن آشنا شده بودند. این دو گونه ادبی به لحاظ ساخت روایی شباهت‌هایی با هم دارند ازجمله اینکه، هم در مقامه و هم در داستان پیکارسک ماجرای داستان در جریان سفر و گشت و گذار راوی اتفاق می‌افتد و کل ماجرا از منظر او و همچون اول شخص مفرد باز گفته می‌شود. در این چهارچوب در هردو ژانر عنصر روایت به حد اقل می‌رسد، و در برابر، زبان خطابی داستان با آرایه‌هایی لفظی و معنایی برجستگی می‌یابد.
مقامه را، چنانکه اشاره شد، یکی از فنون قصه گویی گفته‌اند و حمیدی از آن با نام ” سمر ” یاد می‌کند. بیهقی نیز در تاریخ خود مقامه را به معنای داستان و روایت به کار برده است. مقامه اما به لحاظ روایی چه ویژگیهایی دارد؟ نخست اینکه، مقامه همچون داستان کوتاه به مفهوم مدرن یک قطعه‌ی کوتاه روایی است؛ در یک مجلس می‌شود آن را خواند. آدم‌ها در آن یکی دو نفر بیشتر نیستند: راوی و آدم اصلی که از اتفاق جایی در سفر و در غربت به هم می‌رسند و درگیر گفتگو بر سر موضوعی می‌شوند. موضوع گفتگو در مقامات گوناگون است از نکته ای ادبی، اخلاقی و فلسفی گرفته تا حماسه و خمریات…اما در هر مقامه فقط یک موضوع برای بحث و گفتگو طرح می‌شود و وحدت اثر هم گرد همین موضوع واحد شکل می‌گیرد. ازین لحاظ نیز مقامه با داستان کوتاه شباهتی پیدا می‌کند. راوی داستان همیشه آن کسی است که مقامه را به تحریر در آورده است و او و آدم اصلی که طرف بحث اوست پس از هرگفتگو از هم جدا شده و هرکدام به راه خود می‌روند. در مقامه اما،چنانکه پیشتر اشاره شد،عنصر روایت به حداقل میل می‌کند و جای خود را به گسترش گفتمان داستان می‌دهد که عرصه ای برای سخن آوری نویسنده است. چنین است که نثر مقامه نثری است سنگین و پر از آرایه‌های لفظی و معنوی که گاه با ابیاتی نیز آراسته می‌گردد.
نخستین بار که به مقامه همچون پیشینه یا یکی از پیشینه‌های داستان کوتاه در ادب فارسی برخوردم در کتاب سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی، نوشته‌ی کریستف بالایی و میشل کویی پرس (پاپیروس، ۱۳۶۶) بود و شرحی که در این کتاب بر این گونه‌ی ادبی آمده بود، من را سال‌ها بعد به صرافت ترکیب مقامه با صورت داستان کوتاه انداخت. در این دفتر، آنچه به صورت داستان -مقامه می‌خوانید کوششی در اجرای همین ترکیب بوده است. این ترکیب به نویسنده اجازه می‌دهد که لحظه‌ای رشته نقل را رها کند و به آدم‌های داستان فرصت دهد تا با یکدیگر بر سر موضوعی بحث کنند و راوی داستان، یا به اصطلاح خود نویسنده، یک طرف این بحث یا گفتگوست. ازینروست که این ترکیب نیز همچون خود مقامه عرصه ای از روایت و خطابت است. در چنین عرصه ای خود را آزاد دیده‌ام که درباره موضوع و در جریان نقل ماجرا ازین و آن نقل قول بیاورم یا به نکته ای نظری گریز بزنم. حسن این صورت ترکیبی این بوده که می‌توان در آن برخلاف منطق گریز ناپذیر داستان کوتاه به مفهوم نوین، زمان را لَختی از حرکت باز ایستاند و به زمان بی زمانی شعر نزدیک شد.
رضا فرخ‌فال (لاوال، زمستان ۲۰۲۴)
نویسنده:
اشتراک‌گذاری

درباره نویسنده

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جشن جایی دیگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *