باشگاه ادبیات
یا فراقیِ ولایتِ کوچک
باشگاه ادبیات
کتاب جمعهها
باشگاه ادبیات
منتشر شد
کتاب های رایگان
نشر باشگاه ادبیات
چلچلی
رایگانفراقیِ ولایتِ کوچک
با مقدمه اسد سیف
کتاب در داخل کشور به صورت پیش فروش عرضه میشود. برای ثبت سفارش با مدیر انتشارات باشگاه ادبیات تماس بگیرید.
مشخصات کتاب: 126 صفحه، قطع رقعی، جلد شومیز، قیمت 2.000.000 ريال.
هزینه پست بر عهده ناشر است.
نشریات
دامنه
رایگانماهنامه فرهنگی، ادبی، هنری
به کوشش کیامرث باغبانی
یادداشت اختصاصی
سابقۀ کار من به دوره متوسطه و روزنامه دیواری بازمیگردد. بعدها دراواسط سال 1357 چند شماره نشریه طنز استنسیلی نوشته بودم که فقط ابیاتی از مناظرهای در خاطرم مانده:
نمیبینی دگرگون گشته ایران/همه جستند ای یاران تکانی…
و رندی در شماره بعد پاسخ داد:
مث اینه برای کور برقصی/ و یا اینکه برای کر بخونی…
پس از مهاجرت در جوی خاص چند نمایشنامه موزیکال طنز از جمله «جام چماق» و «آخر خط» نوشتم که خیلیها دیدند، اما من نسخهای از آنها ندارم.
سال 1990 هنگام پناهندگی در کراچی پاکستان متوجه شدم که افراد فعال سیاسی دو انجمن تشکیل دادهاند. یکی شورای پناهندگان و دیگری کانون پناهندگان. شورا متشکل از فعالان اکثر گروههای سیاسی منهای مجاهدین خلق و تودهایها بود که نشریهای به نام شورا داشت. کانون هم شامل طیف تودهای میشد.
مدتی به شورا نزدیک بودم و چیزهایی هم نوشتم. بر اثر دگماتیسم شدید حاکم، بارها کار به سانسور کلمات کشید. مثلا در شعر طنزی نوشته بودم:
ز بهر همه خلق دربند خویش/چنین وضعیم آمد امروز پیش…
رفقا ایراد گرفتند که خلق دربند اصطلاح مورد استفاده فلان گروه است و نباید به کار رود. البته با بحث بسیار راضی شدند، اما بعد از آماده شدن معلوم شد که کل بیت را حذف کردهاند. از این رو بر آن شدم که خود را از هر قیدی آزاد کنم.
مقدمات کار فراهم شد: یک خط کش نیمه شکسته و یک خودکار معمولی در گوشۀ کتابخانه یک اتاقه پناهندگان که دو یا سه روز در هفته باز بود. یک نفر از اول تا آخر کمک حال جدی دامنه بود. بعدها دو سه نفر دیگر هم جسته گریخته کمک کردند. پس از انتشار شماره دوم دامنه رادیو بیبیسی در برنامهای به آن پرداخت که باعث شد رفقا و دوستان از اروپا تماس بگیرند. فکر می کنم دامنه در دوران خود و با همان کیفیت نه چندان مطلوب موفق بود. به دوستان آن دوره دسترسی ندارم تا معرفی کنم، نامها هم مستعار بودند. همین!
سپاس فراوان از دوست عزیزم امیر عزتی بنیانگذار و مدیر «باشگاه ادبیات» که مردهها را هم زنده میخواهد!
کیامرث باغبانی
تابستان 2025 هلسینکی
آیریس
رایگاندوماهنامه دانشجویی سینمایی دانشگاه سوره
مجله دانشجویی سینمایی «آیریس» در دانشگاه سوره، با سردبیری پویا هاشمپور و به همت جمعی از دانشجویان علاقهمند به سینما منتشر شد. این نشریه با هدف تمرکز بر جریانهای مهجور مانده سینمایی، ترویج نگاهی پژوهشمحور و تحلیلی به سینما و همچنین اشاعه رویکرد سینهفیلیایی در بین دانشجویان و علاقهمندان به سینما شکل گرفت. عنوان «آیریس» برگرفته از یک تکنیک کلاسیک در زبان تصویری سینماست که در آن قاب تصویر بهتدریج گشوده میشود؛ انتخابی کنایی که بر ایده روشنگری تدریجی و گشودن نگاهی تازه به زوایای پنهان سینما تأکید داشت. نخستین شماره این نشریه با حمایت دانشگاه از نظر هزینه چاپ منتشر شد. اما پس از آن به دلایل نامعلوم هیچ حمایتی از تیم تحریریه صورت نگرفت و در نهایت اجازه ادامه فعالیت و چاپ شماره دوم داده نشد.
هنر و ادبیات جنوب
رایگانماهنامۀ «پرچم خاورمیانه»
صاحب امتیاز و مدیر: حسن عرب
زیر نظر منصور خاکسار – ناصر تقوایی
دورۀ اول
شمارۀ 1 فروردین 1345
شمارۀ 2 اردیبهشت 1345
شمارۀ 3 خرداد 1345
شمارۀ 4 تیر 1345
شمارۀ 5 مرداد 1345
شمارۀ 6 بهمن 1345
دورۀ دوم
شمارۀ 1 اردیبهشت 1346
«هنر و ادبیات جنوب» در میان نشریات گهگاهی دهۀ چهل دارای جایگاه ویژهای است. این نشریه تا شمارۀ پنجم زیرنظر منصور خاکسار منتشر میشود و در دو شمارۀ آخر نام ناصر تقوایی نیز در کنار نام خاکسار قرار میگیرد.
نخستین مطلب شمارۀ اول «هنر و ادبیات جنوب» یادداشتی است به قلم .م. خاکسار که متن کامل آن را برای آشنایی با نحوۀ نگرش گردانندگان این نشریه در اینجا نقل میکنیم:
در ژرفای سکوتی که نه آبستن بود و نه طوفانی
با احساس نیازی انسانی
برای هم سرود تنهائیمان را خواندیم
و با دریغ سرزمینمان را تهی یافتیم
به چاره فانوسی برداشتیم و نارسا بانگی
که شاید در محیط پراکندهمان شکوه تجمّع را بار دیگر بچشم ببینیم
و از شادی پر شدیم به هنگام دریافت فریادهای مساعدی که بانگ نارسامان را پاسخ میگفت
در شهرها
جوانانی را یافتیم دلاور که کمر همت بستند و ما شهرهامان را دیگر بار فتح کردیم
خراسان، رشت، اصفهان، تبریز و …
سرفرازانه، خورشید را به پاس حرارتش درود فرستادیم و دوستان را برای بذل بی دریغ
صمیمیتهاشان و اینک با سپاس از دوستی که ما را هیچگاه در این مهم تنها نگذاشت – دلهره – آنچه داریم به داوری میگذاریم
و خوشحالیم که اولین نهالمان را روزی مینشانیم که در فراخنای سرزمینمان روزی نو جریان دارد
که بازتاب گذشتۀ شکوهمندمان است – پس مبارک باد هموطن نوروزی که مال ماست
– خوب یا بد – برای روزهای بهتری گرامیش بداریم
و با این امید ترانههایمان را سر میدهیم و سرودهایمان را
اگر چه آکنده از خشم است و همچنین دوستی
که دلمان میخواهد آغازمان جنگی اصیل از جنوب باشد.
مگر نه آفتاب در این گوشه از سرزمین ما داغتر است؟
داستانهایی از ناصر تقوایی، عدنان غریفی، لیام. او. فلاهرتی (ترجمۀ محمدعلی صفریان – صفدر تقیزاده)، محمد ایوبی و … شعرهایی از م. آزاد، نظام رکنی، عدنان غریفی و … «تکهای از سفرنامۀ سایههای خوش در حاشیۀ خلیج» نوشتۀ غلامحسین ساعدی از مطالب این شماره است.
شمارۀ دوم با مقالۀ «نو کردن ارزشهای از دست رفته» به قلم م. آزاد آغاز میشود. نوشتۀ آزاد در طرح مسایل ادب و هنر معاصر است که مقدمۀ آن به مناسبت انتشار «ماخ اولا» در این شمارۀ «هنر و ادبیات جنوب» به چاپ رسیده است. در بخشی از این مقاله آمده است: «… عصیان نیما، عصیان بینای فرزانه در زمانهیی چنین عسرتآمیز و تنگ، و تنگچشم، پیشبینی شومیها بود و یأس دردناک تا آستانۀ نیهلیسم، با این همه میخواند:
من چهرهام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست:
یکدست بیصداست.
من، دست من کمک ز دست شما میکند طلب.
فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد میزنم
فریاد میزنم !
امّا نیما نمیخواهد تا آشیانها به کف بادها درآیند میگوید امّا نمیخواهد و نهیکننده است بیشک، امّا نفیکننده نیست …»
«مرگ در جنگل» از شرود آندرسن ترجمۀ صفدر تقیزاده – محمدعلی صفریان، «چراغ کور سر گذر» از حمزه موسویپور، فصلی از «عیش مدام» ارنست همینگوی ترجمۀ ابوالفضل علیرضایی، «عمو ویگی لی در کانکتیکات» از جی. دی. سالینجر ترجمۀ عدنان غریفی و … شعرهایی از م. خاکسار، م. آزاد، نظام رکنی، حمید عرفان و … از دیگر مطالب این شماره است.
نخستین مطلب شمارۀ سوم گفت و گویی با لوئی بونوئل است تحت عنوان «ناقوسها همچنان مینواختند» به ترجمۀ منوچهر طیاب.
از دیگر مطالب این شماره نمایشنامهای از گوهر مراد، دو قصۀ آفریقایی ترجمۀ پوران طاهباز، نمایشنامهای از محمود طیاری، «نمایش بدون تماشاچی» از ویلیام سارویان ترجمۀ دکتر حمید صاحب جمع؛ شعرهایی از منوچهر آتشی، یدالله رؤیایی، م. آزاد، بهمن فرسی، حمید عرفان و نظام رکنی؛ داستانهایی از درویش، پرویز زاهدی، جان چیورز (ترجمۀ محمود جزایری)، عدنان غریفی و محمد ایوبی؛ و «منصب نقد» از تی. اس. الیوت به ترجمۀ ابوالفضل علیرضایی فر را میتوان نام برد.
شمارۀ چهارم با «گفتوگوی جرج پلیمپتون و ارنست همینگوی» آغاز میشود. ادامۀ این گفتوگو در شمارۀ پنجم به چاپ میرسد.
داستانهایی از غلامحسین ساعدی، مسعود میناوی، فصلی از آخرین کتاب جان اشتینبک ترجمۀ محمود تهرانی، نمایشنامهای از ویلیام سارویان ترجمۀ دکتر حمید صاحب جمع؛ شعرهایی از منوچهر آتشی، داوید دیوپ، مایاکوفسکی، محمود سجادی، فدریکو گارسیا لورکا، م. خاکسار، اورنگ خضرایی، منصور اوجی و م. آزاد از دیگر مطالب این شماره است.
نخستین مقالۀ شمارۀ پنجم «آندرهی وازنسنسکی – صدای دیگر از روسیه» نوشتۀ پیتر یانک ترجمۀ ایرج دریایی است. در بخشی از این مقاله آمده است: «… دلیل شهرتش این است که شعرش در حدی بالاتر از مسائل سیاسی و مشاجرات قلمی روزمره است. سوژۀ اشعار وازنسنسکی انسانی است، چیزی خارج از دنیای اطرافش که پر از آشفتگی و برخورد و تصادم است.
خود شاعر میگوید: «شاعر برای نابودی زشتیها باید زشتیها را کشف کند.» این عقیده در وحلۀ اول به نظر میرسد که اصول مسلم رئالیسم سوسیالیست را انکار میکند. اما وازنسنسکی میپرسد «رئالیسم سوسیالستی چیست؟ این اصطلاح تئوریک مبهمی است. من در یک جامعۀ سوسیالیست زندگی میکنم و شعر میگویم، شاید این حقیقت رئالیسم سوسیالیستی باشد.»
اما کسانی که شعر را وظیفهیی میدانند او را فرمالیست و اشعارش را گنگ و غامض و دور از فهم تودههایی که فرهنگ سوسیالیستی در ارشاد آنها میکوشد برچسب زدهاند. مجلۀ ادبیات که ارگان رسمی شعرای اتحاد جماهیر شوروی است در یکی از مقالات سال 1962 خود، با عنوان در سرحد فهم از وازنسنسکی گله میکند که زبانش روسی است امّا هیچکس از آن چیزی نمیفهمد. بعضی از شعرهایش مثل شیشۀ کدر است که نور از آن میگذرد اما در آنسو چیزی دیده نمیشود.» این نشریه او را متهم میکند که بر ایدههایش سر پوش میگذارد. مینویسد: «وقتی آدم میکوشد ببیند زیر سرپوش چه هست، هیچ چیز نمییابد مگر خلاء». حتی پای یوری گاگارین کیهاننورد به این جریانات کشیده شد و شعرهای «وازنسنسکی» را ابداعات مصنوعی نامید …»
از دیگر مطالب این شماره دو قصۀ آفریقایی ترجمۀ مهدی جزایری، «تئاتر انگلیس» از پنهلوپ جیلیات ترجمۀ محمود جزایری، داستانهایی از درویش، ابراهیم گلستان، شهری؛ شعرهایی از م. آزاد، منوچهر آتشی، م. خاکسار، احمد رفیعی، عدنان غریفی، حسن کرمی، نظام رکنی، عظیم خلیلی و محمد حقوقی را میتوان نام برد.
شمارۀ ششم با مطلبی تحت عنوان «یک روز با پابلو نرودا» آغاز میشود. این مقاله را که حاصل ملاقات کوتاه «سلدن رودمن» و «پابلو نرودا» است، تقیزاده و صفریان ترجمه کردهاند.
شعر کوتاهی از نرودا را، که در پایان این گفتگو آمده است، در اینجا نقل میکنیم:
در تختخوابهای سفری تا کرده، مرگ کمین کرده است،
در تشکهای خاموش
در پتوهای سیاه
مرگ بی حرکت و وارفته دراز کشیده است
و ناگهان به وزش درمیآید
با صدای غمناک به وزش در میآید
و در دل شمدهای سپید آماس میکند،
و تختخوابها بسوی بندری شراع میکشند
بسوی بندری که مرگ به انتظار ایستاده است
در لباسی همچون لباس یک دریاسالار.
فصلی از «عیش مدام» نوشتۀ ارنست همینگوی ترجمۀ محمود جزایری، یک لال بازی از عدنان غریفی، داستانهایی از پرویز زاهدی، جیمز تربر (ترجمۀ ا.گ)، پرویز مسجدی، شهری؛ شعرهایی از م.آزاد، حسن کرمی، مجید نفیسی، هوشنگ گلشیری، منصور اوجی، محمد حقوقی، منوچهر آتشی و ظریف موسویپور از دیگر مطالب این شماره است.
شمارۀ یک دورۀ دوم با نوشتۀ بلندی، به مناسبت درگذشت فروغ فرخزاد، تحت عنوان «فروغ در خواب» از عدنان غریفی و تصویری از فروغ آغاز میشود.
از دیگر مطالب این شماره «نظم درچین» از دکترحمید نطقی، «مشکلات یک نویسنده» از اوژن یونسکو ترجمۀ ا.علیرضایی فر، شعری از نظام رکنی، داستانهایی از مجید دانش آراسته و شهری، نقد و بررسی اجرای چند نمایشنامه تحت عنوان «روی صحنه، در تهران» از مهرداد رهسپار را میتوان نام برد.
دورۀ اول و دوم «هنر و ادبیات جنوب» در 7 دفتر به قطع 21 × 28 و در 144 صفحه منتشر شده و از نشریات پیشرو و پر بار و خواندنی دهۀ چهل است.
هنر و ادبیات امروز
رایگاندر پرچم خاورمیانه
صاحب امتیاز و مدیر: حسن عرب
زیر نظر هیئت تحریریه
به کوشش: سعید نیاز کرمانی
شمارۀ 1 7 خرداد 1347
شمارۀ 2 4 تیر 1347
«هنر و ادبیات امروز» که با امتیاز «پرچم خاورمیانه» منتشر میشود، هر چند ادامۀ «هنر و ادبیات جنوب» است اما هدف دیگری را دنبال می کند.
در بخشی از سرمقالۀ شمارۀ دوم «هنر و ادبیات امروز» آمده است: «…همانطور که میدانید این نشریه قبلاً به وسیلۀ دوستان خوزستانی چاپ و منتشر میشد و پس از چندی تعطیل شد و در این مدت همواره از طرف جوانان پرشور جنوب و جوانان مقیم جزایر و بنادر خلیج فارس انتشار مجدد این نشریه خواسته شد و با انتشار اولین شمارۀ دورۀ دوم با همۀ نقصی که از نظر کمبود مطالب در آن به چشم میخورد همین جوانان از آن استقبال کردند و ما را در راهی که برای آنها و به خاطر آنها قدم گذاشته بودیم دلگرم داشتند و ما هم چیزی جز این نمیخواهیم.»
گفتنی است که آن نشریه، که در آبادان چاپ و منتشر میشد، به سبب دستگیری و زندانی شدن چند تن از گردانندگانش تعطیل شد و به همین دلیل نتوانست راهش را دنبال کند.
در شمارۀ اول «هنر و ادبیات امروز» پس از «پیام» (سرمقاله) به قلم نیاز کرمانی، «تخیلات گمشده» از بالزاک ترجمه و اقتباس پ. فتوحی به چاپ رسیده است.
از دیگر مطالب این شماره «خوکهای سفید» از ردیارد کیپلینگ ترجمۀ اردشیر زندنیا، «سخنی چند با عکاسان آماتور» از دکتر هادی شفائیه، «احساس گناه» از الف. ضیاء، «چاه» از ناصر تقوایی و …شعرهایی از نادر نادرپور، فریدون مشیری، مشفق کاشانی ،والری لاربو(ترجمۀ همایون شهیدی)، سیروس مشفقی، امیر شوشتری، عمران صلاحی، سعید نیاز کرمانی و …. را میتوان نام برد.
نخستین مطلب شمارۀ دوم، پس از «پیام» نیاز کرمانی، نقد مهرداد اوستا بر کتاب «شعر بی دروغ، شعر بی نقاب» نوشتۀ دکتر عبدالحسین زرینکوب است.بخشی از این نقد تند و تیز در این شماره به چاپ رسیده و به سبب توقف انتشار نشریه ناتمام مانده است.
شعری از ژاک پرهور به ترجمۀ همایون نوراحمر، «نمونهای از اشعار شعرای ژاپن» به ترجمۀ همایون شهیدی، «تئاتر» (هنر ترکیبی) از اصغر محجوب، «یادداشتی از کرمان» نوشتۀ مهدی برهانی، «مختصری درباره امیر منتظمی» و قصۀ چاپ نشدهای از او، «ماشا، هم اطاقی من» از ایرج جنتی عطائی، «دلهره» از هربرت هریس ترجمۀ ابوالقاسم حالت، «فارابی» از احسان هوربد؛ شعرهایی از عبدالعلی دستغیب، خسرو گلسرخی، مهدی اخوان ثالث، مهدی اخوان لنگرودی، جواد طالعی، امیر شوشتری، حسین سرفراز، محمدتقی خانی، ع. مشفق کاشانی و … از دیگر مطالب این شماره است.
«هنر و ادبیات امروز» در دو شماره به قطع 21 در 28 و در 52 صفحه منتشر شده است.
کتابهای منتخب
دربارۀ آرشیو مجازی نشریات
هیچ کتابخوانی نیست که در مقطعی از زندگی خود اسیر جادوی نشریات نشده باشد. ماهنامهها، فصلنامهها و حتی گاهنامهها به وقت انتشار خود شوری در دل خوانندگانشان ایجاد کردهاند که انتشار هیچ کتاب مستقلی قابل قیاس با آن نبوده است. از جریان سازی و اعلام وجود جنبشهای ادبی و هنری که جایگاهشان غالباً همین نشریات بوده هم نباید غافل شد. ردپای نویسندگان مشهور معاصر را گاه میتوان در نشریات مستقل و گاه شهرستانی سالهای دور پیدا کرد که با سری پر شور در پی افکندن طرحهایی نو بودهاند. برخی نیز موفق شدهاند و سبک و سیاقی تازه پدید آوردهاند.
